با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
سلفژ (به فرانسوی: Solfège) در موسیقی، تکنیکی آموزشی برای آواز خوانی است که در آن هر نت میزان با سیلاب خاصی که سیلاب سلفژ ( یا سلافا سیلاب) نامیده میشود، خوانده میشوند. هفت سیلاب که عملاً استفاده میشوند عبارتاند از:دو، ر، می، فا، سل، لا، سی (یا تی).
برای سلفژ تعاریف متعددی بیان میشود، سلفژ را می توان خواندن یک سری نت ها به صورت پی در پی و پشت سر هم و با رعایت قوانین نت ها و سکوت ها و … معرفی کرد. پایه ی یادگیری سلفژ دانستن ارزش زمانی هر نت است و در کنار این باید ارزش زمانی هر سکوت را نیز بدانیم.
مرگ چهره های شهیر ادبیات ایران بی شک تاسفبار است اما درناکتر از آن خلأ حضور شخصیت هایی است که بتوانند همچنان نماینده طیف گسترده ای از جریان های فکری، ادبی، اجتماعی و سیاسی باشند. بعد از مرگ سیمین بهبهانی، فقدان چنین جایگاهی بیش از پیش به چشم می آید. گرچه بسیاری بهبهانی را منتسب به جریان روشنفکری می دانند و به همین سبب، حتی صدا و سیمای ایران حاضر به اعلام خبر درگذشت او نشد اما شهرت و اعتبار او بر کسی پوشیده نیست.
بهبهانی هم میان علاقمندان شعر کلاسیک محبوبیت داشت و هم از حمایت و پشتیبانی نوگرایان برخوردار بود اما او حالا رفته است و بعید است کسی بتواند به سادگی خلأ حضور چنین شخصیتی را پر کند.
واقعیت این است که دیگر بانوان شاعر منتسب به جریان روشنفکری به هیچ وجه در قامت او نبوده و نیستند. دست کم شرایط امروز شعر ایران بیانگر چنین واقعیتی است. البته این مسئله تنها به شعر منتسب به بهبهانی محدود نمی شود؛ بین شاعران مذهبی و آیینی نیز چنین معضلی وجود دارد. بعد از مرگ طاهره صفارزاده، به قطع و یقین می توان گفت هیچ بانوی شاعر ایرانی نتوانسته حتی نیمی از شأن و منزلت او را در شعر، شهرت ادبی و اعتبار اجتماعی به دست آورد.
در واقع باید گفت سیمین بهبهانی و طاهره صفارزاده هر کدام نماینده نوعی تفکر بودند که هنوز هیچ بانوی شاعری نتوانسته به شأن و منزلت آنها در شعر برسد. با اینحال شعر ایران، در خیل بانوان شاعر، چهره های شاخص دیگری هم دارد که در این صفحه به برخی از آنها پرداخته ایم.
فاطمه راکعی
در شکارگاه در پی ردّ پای یک نگاه وحشی ام
فاطمه راکعی را به عنوان یکی از چهره های سیاسی اصلاح طلب می شناسند، حال آنکه سابقه او بیشتر به شعر بازمی گردد. او متولد 1333 در زنجان است. تا پایان دوره ابتدایی را در زادگاهش سپری کرد و بعد از آن در تهران به ادامه تحصیل پرداخت. او کارشناسی مترجمی زبان دارد و مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود را نیز در رشته زبانشناسی گرفته است.
هیچ وقت از خودتان پرسیده اید که چرا باید رمان فارسی بخوانیم. من هر بار به قفسه رمان های فارسی در کتابفروشی خیره می شوم، از خودم می پرسم واقعا لزومش چیست؟ دنبال چه می گردیم؟ فکر می کنم هر خواننده ای به هر حال در برهه هایی از زمان به ادبیاتی از جنس فرهنگ خودش نیاز دارد و خوانندگان حق دارند که طالب آثاری کاملا ایرانی باشند و آثاری که به زبان خودشان، در مورد خودشان و به قلم یکی از خودشان است.
ولی این سرخوردگی و ناامیدی تا جایی پیش رفته که مدت هاست این آرزو را چال کرده ایم. البته چیزهایی هست. بارقه های امیدی، شهاب هایی که گاهی در آسمان ادبیات معاصر می درخشند و زود خاموش می شوند.
باید اعتراف کرد که رمان فارسی در کماست و هزار جور دستگاه و لوله به آن وصل است تا زنده نگهش دارد. (و حتی داستان کوتاه اما چون پرونده کوچک مان در مورد رمان است، مجبوریم عجالتا از آن فاکتور بگیریم.) چهار رمان معاصر هستند که مرورشان در اینجا خالی از لطف نیست. هر کدام از جنبه ای قدرتمند شده اند اما شاید ضعف هایشان مانع از این می شود که رمان فارسی را زنده کنند.
روان پریشی در روستا و مه
بیایید با رمان «بهار برایم کاموا بیاور» مریم حسینیان شروع کنیم. رمان روایت اول شخص زنی است که با شوهر نویسنده اش و دو بچه خیلی کوچک به خانه ای در برهوت کوچ کرده اند تا مرد بتواند رمان جدیدش را بنویسد. خانه قدیمی و ترسناک است و کاملات تک و تنها و دور افتاده است.
اَاَاَاَاَه! از کتاب محبوبتان قرار است فیلمی ساخته شود. و، بله، همه چیز عوض می شود: راسکولنیکوف می شود راسولینکوف، و پیرزن رباخوار می شود مادر بزرگ خانواده. و آن صحنه معروف تبرکشان در شب های روشن سن پیترزبورگ اتفاق می افتد.
هالیوود علاقه زیادی به کتاب دارد، ولی علاقه ای به محتویاتش ندارد و وقتی قرار می شود فیلمی از روی کتابی ساخته شود، هر کاری را که دوست دارد انجام می دهد. ولی بعضی وقت ها، وقتی بازیگران سرحال باشند و کارگردان کیفور... اوضاع ممکن است تغییر کند و بعضی وقت های دیگر اوضاع آنقدر تغییر می کند که حتی نویسنده کتاب هم وادار می شود از جایش بلند شود و می گوید: «لعنتی! اینطوری واقعا بهتر می شد!»
تغییر در پایان «مه»
رمان معروف استیفن کینگ در سال 1980 یکی از موفق ترین داستان های او بود. هیولاهای فرابُعدی حمله می کنند و پس از پیشروی کوتاهی، مردی همراه پسرش، از ترس اینکه شهر سقوط کرده فرار می کند - ولی سپس رادیو را روشن می کنند و در بین صداهای فراوان دو واژه را می شنوند: «هارتفورد» و «امید».
حالا این داستان را به هالیوود بسپارید تا پایان خوشی برایش بسازد و کل داستان را نابود کند. در فیلم فرانک دارابونت، این مرد و پسرش همراه سه نفر دیگر از سوپرمارکت با ماشین فرار می کنند و متوجه می شوند که این هیولاها در حال تسخیر تمام دنیا هستند. حالا دیگر خبری از پیامی درباره «امید» نیست: جهان به نظر می رسد در حال فروپاشی است.
شخصیت اصلی - همان پدر - جای اینکه منتظر شود تا به دست هیولاها کشته شود، چهار فشنگ آخرش را برای پسرش و بقیه مسافران به کار می برد. حالا دیگر فشنگی برایش نمانده، و با استیصال کامل تفنگ خالی را روی شقیقه اش می گذارد و نومیدانه شلیک می کند. طی چند ثانیه، تانکی نزدیک می شود. ارتش کنترل اوضاع را به دست گرفته و آماده پاکسازی مه است. فقط قهرمان ما بود که دوستان و پسر خودش را کشته است.
این کتاب افسانه ای نویسنده ی مشخصی ندارد. زمان تالیف آن نیز به درستی مشخص نیست. آنچه تقریباً مسلم است این است که نویسنده ی آن یک نفر نبوده است. داستان های هزار و یک شب ریشه ی هند و ایرانی دارد. به مرور زمان قصه های مصری و عربی داخل این کتاب شده است. بهرام بیضایی معتقد است این کتاب ریشه در اسطوره های ایرانی دارد (برای اطلاع بیشتراز تحقیق او درباره هزار و یک شب به کتاب، هزار افسان کجاست، نشر روشنگران مراجعه کنید) متن عربی این کتاب اولین بار در کلکته بین سال های 1814 تا 1818 میلادی منتشر شده است.
اولین غربی که این کتاب را کشف کرد آنتوان گالان فرانسوی بود. او این قصه ها را در سال 1704 میلادی به فرانسه برگرداند. در ترجمه آنتوان گالان قصه هایی هست که در متن عربی کتاب وجود ندارد مانند قصه علاء الدین و چراغ جادو، علی بابا و چهل دزد بغداد و ... می گویند گالان این قصه ها را به روایت یک قصه گوی سوری هم عصر خودش شنیده و آنها را به کتاب اضافه کرده است. بعد از ترجمه گالان هزار و یک شب به شدت مورد استقبال قرار گرفت به طوری که بارها و بارها به زبان های اروپایی ترجمه شد. آخرین ترجمه هزار و یک شب به انگلیسی در سال 2008 در سه جلد توسط انتشارات پنگوئن منتشر شد. این کتاب روی نویسنده های مشهوری در ادبیات غرب تاثیر گذاشته است از میان آنها می توان به جیمز جویس، مارسل پروست و خورخه لوئیس بورخس اشاره کرد.
در این مطلب سریالی، پرفروشترین هنرمندان موسیقی جهان را به همراه میزان فروش آنها برایتان معرفی کرده ایم.
در این مطلب سریالی، پرفروشترین هنرمندان موسیقی جهان را به همراه میزان فروش آنها برایتان معرفی کرده ایم. در میان همه آنها، الویس پریسلی، بیتلز و مایکل جکسون با اختلاف زیاد از دیگر هنرمندان، پرفروشترین موسیقیدانان و هنرمندان جهان در تمام طول تاریخ هستند. در سال ۲۰۰۶ نام مایکل جکسون به عنوان پُرفروش ترین هنرمند تمام دورانها در کتاب گینس ثبت شد.
اعضای گروه پینک فلوید پس از بیست سال اکتبر 2014 آلبوم تازهای منتشر خواهند کرد.
اعضای گروه پینک فلوید پس از بیست سال اکتبر 2014 آلبوم تازهای منتشر خواهند کرد. طبق این خبر که توسط پالی سامسون، همسر دیوید گیلمور تایید شده نام آلبوم «رودخانهٔ بیانتها» (The Endless River) است و شامل قطعههایی میشود که در اواسط دههی نود توسط گروه نوشته شده و به همین خاطر ریچارد رایت، نوازندهی کیبورد فقید گروه هم در ساخت آنها نقش داشته است. آخرین آلبوم استودیویی پینک فلوید سال 1994 با عنوان «ناقوس جدایی» (The Division Bell) منتشر شد و حالا بیست سال بعد خبر انتشار آلبوم تازهشان آمده است. آنچه در ادامه میآید یک سالشمار است که مهمترین رویدادهای مربوط به گروه طی دو دههٔ گذشته را نشان میدهد.
فاطمه معتمدآریا بیشترین رکوردها را در میان هنرمندان ما دارد؛هم رکورد بیشترین جوایز داخلی و هم بیشترین جوایز خارجی،هم بیشترین فیلمهای توقیفی را دارد و هم بیش از هر بازیگر دیگری، ممنوعالکار شده است و....
ایسنا:فاطمه معتمدآریا بیشترین رکوردها را در میان هنرمندان ما دارد؛هم رکورد بیشترین جوایز داخلی و هم بیشترین جوایز خارجی،هم بیشترین فیلمهای توقیفی را دارد و هم بیش از هر بازیگر دیگری، ممنوعالکار شده است و آن طور که خودش میگوید بیشترین دشنامها را خورده و فحشخورش هم حسابی ملس است!
این بازیگر در چند سال گذشته برای چندمین بار ممنوعالکار شد تا اینکه در یک سال اخیر بار دیگر اجازه کار پیدا کرد و این روزها نیز با بازی در نمایش«ننه دلاور» کار زهرا صبری روی صحنه است.
به انگیزه اجرای این نمایش گفتگویی با این بازیگر دارد که در ادامه میخوانید:
نویسندگان برجسته با قلمی جادویی و تأثیر گذار، خوانندگان خود را مجذوب میکنند، به طوری که عاشقانه روند داستان را دنبال و حتی با شخصیتهای خلق شده زندگی میکنند. این موهبت همان عاملی است که درهای ثروت و موفقیت را به روی آنان میگشاید.
فاز سنگین :نویسندگان برجسته با قلمی جادویی و تأثیر گذار، خوانندگان خود را مجذوب میکنند، به طوری که عاشقانه روند داستان را دنبال و حتی با شخصیتهای خلق شده زندگی میکنند. این موهبت همان عاملی است که درهای ثروت و موفقیت را به روی آنان میگشاید. در این مجال به سراغ گروهی از این نویسندگان شاخص میرویم. در ادامه با زومیت همراه باشید.
نویسندگان شناخته شدهای همچون نورا رابرتز و جی.کی.رولینگ، مدتها پیش از آنکه در مقام نویسنده به شهرت و موفقیت دست یابند، تجربه بارها و بارها رد شدن داستانهایشان از سوی ناشرین مختلف را در کارنامه دارند. رمانهای رمانتیک و عاشقانه نورا رابرتز به کرّات از سوی ناشری مورد پذیرش قرار نگرفت که خود در حال دزدی ادبی از آثار او بود. خالق هری پاتر که اکنون پلههای شهرت و موفقیت را یکی پس از دیگری طی میکند، سالها در مضیقه زندگی میکرد. اولین کتاب از مجموعه کتابهای هری پاتر تحت عنوان "هری پاتر و سنگ جادو" از سوی دوازده ناشر مختلف رد شد، کتابی که بعدها سنگ بنای موفقیت رولینگ را پایه گذاری کرد. در ادامه با ۱۰ نویسنده معروف و ثروتمند جهان آشنا خواهیم شد که با تسخیر قلب میلیونها نفر راه خود به سوی سعادت و ثروت را هموار کردند.
خواننده قطعه «نگو» که در بین طرفداران موسیقی در کشور به خوبی شنیده شد و توانست نام این خواننده را در بین اهالی موسیقی جا بیندازد، پس از انتشار قطعه جدید خود «چشم چشم»، در نخستین گفتگوی خود در باره فعالیت های هنری اش سخن گفت.
ندیم که سابقه زیادی در موسیقی پاپ دارد و از سالها قبل شاهد شاهد پخش ویدئوهایی با حضور او در شبکه های مختلف بوده ایم، یان روزها به شدت درگیر تولید نخستین آلبوم رسمی خود است و همین بهانه ای شد تا با وی گپی بزنیم:
*قطعه «نگو» از آن آثاری بود کهخیلی خوب شنیده شد و پس از کارهایی ویدئویی که داشتی اسم «ندیم» سر زبان ها افتاد. ایده قطعه «چشم چشم» چقدر با نگاهی به اتفاقاتی که برای «مرتضی پاشایی» رخ داد در ذهن تو به وجود آمد؟
ما بعد از «نگو» چند قطعه نظیر «چجوری؟»، «ثانیه ها»، «گذشته ها» و «به عشق دیدنت» و... را منتشر کردیم. از مدتها قبل دوست داشتم «چشم چشم» را بخوانم. همیشه دوست داشتم که چنین کاری منتشر کنم.
مازيار فلاحي در عرصه هنر به خوانندگي بسنده نكرده است. او كه تحصيل كرده مهندسي صنايع است به موازات تحصيل، دوره كارگرداني سينما را پشت سر گذاشته و حتي در اين مسير تجربه كارگرداني دارد.
امروزه تيتراژ و ترانه آن يكي از جذاب ترين و پرطرفدارترين بخش هاي يك سريال تلويزيوني محسوب ميشود و نمي توان كتمان كرد كه خيلي از مجموعه هاي ضعيف به لطف تيتراژ خوب و جذاب از يك خواننده پرطرفدار پر و بال مي گيرند و از زير سايه نديده شدن، خارج مي شوند.
البته اگر بخواهيم دو سويه به اين ماجرا نگاه كنيم، در خواهيم يافت به همان اندازه كه خواننده و ترانه تيتراژ در برد و اقبال يك اثر نمايشي مؤثر است، به همان اندازه و گاه حتي بيشتر صداي يك خواننده روي يك اثر تلويزيوني به شدت شنيده ميشود و به يكباره شناخته شدن خواننده كمك دو چنداني ميكند.
بسياري از خوانندگان چهره اين مرز و بوم، به خصوص در گونه پاپ با سريال هاي تلويزيوني به خصوص آثار مناسبتي توانسته اند ره صدساله را يك شبه طي كنند و با يك اثر قوي در كنار يك سريال، خيلي زود به روح و روان مخاطب رسوخ پيدا كنند. البته بحث ترانه براي تيتراژ از چند منظر قابل طرح است. مي توان به بحث ترانه روي كاغذ و محدوديت ها و مميزي هاي مرتبط با آن پرداخت. مي توان ترانه تيتراژ را از منظر انتخاب خواننده با عنايت به تم قصه سريال و البته نوع مخاطب آن مورد بررسي قرار داد. مي توان سبك و سياق ملودي و نحوه انتخاب آن را گاه بي ربط و گاه مرتبط با قصه به چالش كشيد و از همه مهمتر به بحث روابط نادرست انتخاب خوانندگان براي تيتراژ آثار مختلف تلويزيون با رد و بدل شدن پول هاي زياد پرداخت كه متأسفانه امروز شيوع آن قابل حس است.
انتشار برخی آلبومهای موسیقی در ایران، صبر ایوب و عمر نوح میطلبد. «شیدایی درون» از همین آلبومها است. اثری که خالقش ده سال به پای آن نشست تا در نهایت آلبومش همان گونه که هست و بدون آنکه دستخوش تغییر شود و از زیر تیغ بگذرد، منتشر شود.
انتشار برخی آلبومهای موسیقی در ایران، صبر ایوب و عمر نوح میطلبد. «شیدایی درون» از همین آلبومها است. اثری که خالقش ده سال به پای آن نشست تا در نهایت آلبومش همان گونه که هست و بدون آنکه دستخوش تغییر شود و از زیر تیغ بگذرد، منتشر شود. با سابقهترها او را از نوازندگی اش روی استیج با گروههای نوپای دهه هفتاد و البته حضور در گروه «کاوه یغمایی» میشناسند و میگویند در ایران او اولین کسی است که پس از انقلاب، با گیتار بیس روی استیج رفته است. با «فرشاد رمضانی» که به تازگی دو آلبوم با آهنگسازی کاوه یغمایی و بصیر فقیه نصیری را در یک مجموعه با عنوان «شیدایی درون» منتشر کرده، از آلبومش، راک ایرانی و اوضاع موسیقی ایران حرف زدیم.
شوالیه آواز ایران به مهجوریت آواز ایرانی در این سالها اشاره کرد و گفت: «این روزها جوانانی را میبینیم که کاملاً در خدمت تقلید هستند و البته گناهی هم ندارند، چون چیزی را به آنها یاد ندادهاند که بخواهیم از آنها توقع داشته باشیم. متأسفانه نسل امروز وقیح است و آثار دیگران را سرقت میکند.»
بررسی مسیر آواز ایرانی در چند ساله اخیر، نهتنها به ارائه پاسخی روشن و قطعی درباره کیفیت این هنر نمیانجامد، بلکه جوینده را به مصاف سایهروشنهای حلناشده میکشاند. از انتقاد گاه و بیگاه برخی اساتید به نسل جوان که بگذریم، آخرین انتقاد تند و تیز را یکی از بزرگترین خوانندگان آواز ایرانی به این نسل وارد کرد. ماجرا برمیگردد به مراسم بزرگداشت استاد احمد ابراهیمی که استاد شهرام ناظری برای سخن گفتن از ویژگیهای این مرد بزرگ موسیقی ایران به روی سن حاضر شده بود. در میانه سخنان اما سخنان استاد رنگ و بوی انتقادی به خود گرفتند. انتقاد از چه؟ از آوازخوانان جوانی که تقلید میکنند. استاد انتقادهایی را مطرح کرد که توضیحات بعدیاش در خبرگزاریها و مطبوعات مختلف کشور مشخص کرد آنها را تنها متوجه برخی از آوازخوانان جدید میداند.
شوالیه آواز ایران به مهجوریت آواز ایرانی در این سالها اشاره کرد و گفت: «این روزها جوانانی را میبینیم که کاملاً در خدمت تقلید هستند و البته گناهی هم ندارند، چون چیزی را به آنها یاد ندادهاند که بخواهیم از آنها توقع داشته باشیم. متأسفانه نسل امروز وقیح است و آثار دیگران را سرقت میکند. من این موضوع را به وضوح دیدهام. هر فردی 4 جلسه ردیف موسیقی یاد گرفته و احساس میکند صدایی دارد، طوری خود را در جامعه معرفی میکند که گویی از علیاکبر شهنازی بالاتر و برتر است!» انتقادات صریحی که در آن مراسم بر زبان استاد ناظری جاری شد، خبرنگار «موسیقی ما» را بر آن داشت تا درباره نکات موجود در سخنان او گفتگویی با 5 نفر از جوانان این نسل انجام دهد و از همه آنها پاسخ 4 سوال واحد را جویا شود:
مرداد ماه سال جاری، محمدرضا هدایتی، هنرمند و بازیگر با اخلاق سینما و تلویزیون کشورمان که چند سالی ست در زمینه موسیقی نیز فعالیت دارد، اولین کنسرت رسمی خود را در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی به روی صحنه خواهد برد.
15 مرداد ماه سال جاری، محمدرضا هدایتی، هنرمند و بازیگر با اخلاق سینما و تلویزیون کشورمان که چند سالی ست در زمینه موسیقی نیز فعالیت دارد، اولین کنسرت رسمی خود را در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی به روی صحنه خواهد برد و گلچینی از قطعات منتشر شده را به علاوه قطعاتی جدید، به اجرا در خواهد آورد.
هدایتی در پاسخ به این سؤال که چه چیزی علاقه او را به موسیقی و پرداختن به آن برانگیخته با لحنی مزاح گونه و شیرین گفت: «بعد از بیش از چهار سال فعالیت جدی در این عرصه و با وجود مصاحبه هایی که تا به امروز انجام داده ام و به این سؤال پاسخ داده ام، هنوز این سؤال به تکرار از من پرسیده می شود. من اینگونه برداشت می کنم که کسی پاسخ های مرا پیگیری نکرده است. پس یا به خوبی بین مخاطبان موسیقی شناخته و پذیرفته نشده ام و یا آثار موفقی ارائه نداده ام تا انتظار آنان را برآورده کنم!»
اما اینگونه نیست، استقبال و لحظه شماری مخاطبان برای حضور در کنسرت آینده محمدرضا هدایتی، گواه این موضوع است که جایگاه او در بین هواداران و مخاطبینش به خوبی محفوظ است و ارتباط شایسته ای با آثار ارائه شده اش تا به امروز برقرار شده است. به بهانه برگزاری این کنسرت و برای پیگیری بیشتر از فعالیت های این روزهای هدایتی با او به گفتگو نشسته ایم که در ادامه می خوانید.
موسیقی انتفاضه بخشی از یک جنبش هنری را شامل میشود که آهنگسازان، خوانندگان، ترانهسرایان و نوازندگان بسیاری را در سراسر دنیا با مردم فلسطین همگام و همصدا کرده است.
در سالهایی که آغاز نهضت انتفاضه مردم فلسطین علیه اشغالگران اسرائیلی میگذرد، هنرمندانی از سراسر دنیا اعم از سرزمینهای عربی، کشورهای غربی و سایر کشورهای غیرعرب حوزه خاورمیانه اسلحه هنرشان را بردوش خود انداختند و در کنار مردم مظلوم فلسطین ایستادند و آثار هنری بیشماری در این حوزه خلق کردند.
موسیقی انتفاضه نیز بخشی از این جنبش هنری را شامل میشود که آهنگسازان، خوانندگان، ترانهسرایان و نوازندگان بسیاری را در سراسر دنیا با مردم فلسطین همگام و همصدا کرده است و موجی از سرودهای گوناگون به زبانهای مختلف را در حمایت از فلسطین و قیام انتفاضه بهراه انداخته است.
خوانندگان اروپایی، آسیایی، آمریکایی و سایر نقاط جهان، در کنار موسیقیدانهای عرب حامی فلسطین، همواره بخش عظیمی از کار خود را به ساخت موسیقیها و سرودهای حماسی در حمایت از مردم غزه اختصاص میدهند. موزیسینهای ایرانی نیز سهم درخور توجهی از این آثار تولیدی را به خود اختصاص میدهند.
این ایام که حمله نیروهای اشغالگر به غزه هنرمندان بسیاری را از سراسر دنیا به واکنش واداشته است، با ارائه این گزارش مروری داریم بر مشهورترین آهنگهایی که در حمایت از قیام انتفاضه در ایران ساخته شده است:
هفت ماه است كه پيروز ارجمند به عنوان مدير دفتر موسيقي معاونت هنري مشغول به فعاليت است. آن طور كه ارجمند ميگويد از زمان استقرار او در دفتر موسيقي، اتفاقات خوشي در حوزه موسيقي افتاده است. سريعتر شدن روند صدور مجوز كنسرت و آلبوم، يكي از اين موارد است.
روزنامه آرمان: هفت ماه است كه پيروز ارجمند به عنوان مدير دفتر موسيقي معاونت هنري مشغول به فعاليت است. آن طور كه ارجمند ميگويد از زمان استقرار او در دفتر موسيقي، اتفاقات خوشي در حوزه موسيقي افتاده است. سريعتر شدن روند صدور مجوز كنسرت و آلبوم، يكي از اين موارد است. او ميگويد: صدور مجوز شعر از شش ماه به يكماه و نيم كاهش پيدا كرده است و مجوز اجراي كنسرت در صورت تكمیل بودن مدارك، كمتر از يك هفته صادر ميشود.
مجوز دادن به تعدادي از خوانندگان زير زميني از ديگر اتفاقات خوشي است كه ارجمند به آن اشاره ميكند. با اين همه او ميگويد مواردي از جمله رايزني با برج ميلاد در خصوص اجراي گروههاي پاپ يا ارتباط با ساير نهادها نيازمند صبر و حوصله بيشتري است. او در خصوص مشكلات محمدرضا شجريان ميگويد كه خود آقاي شجريان در مورد ديدگاهها و اعتقادات شخصياش، بايد جوابگو باشد. پيروز ارجمند از آن دسته مديراني است كه در چند ماه حضور خود در دفتر موسيقي معاونت هنري، موافقان و مخالفان بسياري داشته است.
گروههای موسیقی در شاخههای مختلف سنتی، پاپ و تلفیقی مرداد ماه امسال خود را برای اجراهای زنده در تالارهای مختلف پایتخت آماده کردهاند و مردم تهران میتوانند شبهای خود را با حضور در کنسرتها پربارتر کنند.
فاز سنگین :گروههای موسیقایی که اغلب آنها طی ماههای اخیر به تدریج متوجه تکراری شدن کنسرت های خود به لحاظ محتوایی شده اند، در مصاحبههای منتشر شده اخیر خود در رسانهها، علاقهمندان موسیقی را به اجرای یک برنامه متفاوت در کنسرت هایشان نوید دادهاند؛ نویدی که در گذشته نشان داده صرفا برای خالی نبودن عریضه است وگرنه کنسرت همان کنسرت همیشگی و قطعات هم همان قطعات قبلی هستند که فقط و فقط حسی نوستالژیک دارند که مخاطب به بهانه آن وارد تالار اجرای برنامه میشود.
البته مخاطبان موسیقی ایرانی که همواره نشان دادهاند گوش سپردن به محتوا و موسیقی خوب را هیچ گاه به موسیقی بی محتوا اما پرطمطراق ترجیح نمی دهند، شاید راضی تر از طیف مخاطبانی باشند که بیشتر به موسیقی پاپ علاقه مندند چراکه در این ماه بعد از مدت ها انتظار و شنیدن اخبارهای تایید و تکذیب شده، شاهد اجرای زنده آلبوم پرفروش «نه فرشته ام نه شیطان» به آهنگسازی تهمورس پورناظری و همایون شجریان خواهند بود. آلبومی که بدون تردید یکی از تاثیرگذارترین آثار در حوزه موسیقی ایرانی است. آلبومی که قطعه «چرا رفتی» آن را کمتر کسی است که تاکنون نشنیده باشد و از آن لذت نبرد. البته در این میان اجرای زنده گروه اردشیر کامکار به خوانندگی وحید تاج نیز می تواند در فهرست کنسرت هایی که حتما باید از آن دیدن کرد، قرار گیرد. به هر حال آنچه در میان معرفی کنسرت های موسیقی مردادماه امسال می تواند مورد توجه قرار گیرد، چیرگی بی چون و چرای موسیقی ایرانی بر دیگر جریان های موسیقایی است.
ما باور داریم فرهنگساز اصلی و الگوپرداز ابدی در تمام زمانها و مکانها و برای نام انسانها تنها اوست. تنها حضرت دوست است که «یُحیی و یُمیت و یُمیت و یُحیی بیده الخیر و هُوَ علی کلّ شی قَدیر».
ما باور داریم فرهنگساز اصلی و الگوپرداز ابدی در تمام زمانها و مکانها و برای نام انسانها تنها اوست. تنها حضرت دوست است که «یُحیی و یُمیت و یُمیت و یُحیی بیده الخیر و هُوَ علی کلّ شی قَدیر».
این یادداشت بیش از آنکه مربوط به موسیقیسازان باشد، مربوط به زندگیسازان است. شیرزنانی که با لالاییخوانیهای خود فرزندانی غیور تربیت میکنند و برای معرفی مردمانی از کویها و سرایها، که موسیقی مثل خون در رگهایشان و مثل هوا در نفسهایشان جاری است و بدون الحان خوش، زندگی نمیتوانند کرد.
انسان اصیل پارسی، ایرانی مسلمان و هر پارسی پاکنهاد، با موسیقی به جهان چشم میگشاید و با موسیقی چشم از جهان میبندد. اگر در زندگی شهرنشینی جدید ما به خاطر آفات برخاسته از نوع زندگی تقلیدی از غرب، آوها و نواها فراموش شدهاند؛ در عوض، در بیشتر روستاها و شهرستانهای کوچک این سرزمین بزرگ، باقی مانده آن رود خروشان فرهنگ، هنوز در بستر جویباری نرم و زلال جاری است و صحنه نخستین جشنواره پژوهشی موسیقی زنان، جامی است لبالب از آن نهر روان.